سوگند اسلامی
به محمد پیمبر اسلام………………آنکه میرفت در حِرا سوگند
به علی اولین امام که کرد………….سر کافر ز تن جدا سوگند
به محمد پیمبر اسلام………………آنکه میرفت در حِرا سوگند
به علی اولین امام که کرد………….سر کافر ز تن جدا سوگند
جاکشی خرده پا به مشهد بود……………که اخیراً بیزینس اش بد بود
رفت پیش امامرضای غریب………………که «اماما برس به داد حبیب
«فقر من، فخر من»، این معنی پیمبر گفته است…………..وز تعجب همسرش الله اکبر گفته است!
شاهدان گویند حضرت فقر چندانی نداشت………………..لابد از قول مسلمانان دیگر گفته است
دو برادر توأمان، همشکل هم…………….با دو خواهر خورد دنیاشان رقم
آن دو خواهر نیز با هم توأمان…………..سخت بودی پس تمیز این از آن
پی تأمین منسوجات عالی…………………….برای روسری های خیالی
خواهی که باغ را ز حقیقت خبر کنی………….خوبست اگر مصاحبهای با تبر کنی
خواهی اگر که مملکتی را دهی به باد…………باید ز نوفلوشاتو به تهران سفر کنی
بمب ساعت شمار شد میهن…………………سوژه انفجار شد میهن
روزگارش به قدمت تاریخ…………………….خسته از روزگار شد میهن
گُنده شیخ ِ پرخور دنیاپرست………………….نیمه شب با گوز خود از خواب جست
زان صدا پنداشت جنگی در گرفت……………دست و پا گم کرد آن مرد خرفت
دختری وارد به ورزشگاه شد
شیخی از این ماجرا آگاه شد
جانب تهران روان گشتی ز قم
بین مردان رفت در استادیوم
صُبی دیدم خطی فقر از گوشه بامم گذشتس…………شب دوباره اومدس از سفره شامم گذشتس
سفره میگم یعنی از دیزی و ماهیتابه، اینور…………..اونور از بشقاب و دیس و کاسه و جامم گذشتس
This website uses cookies. By continuing to use this site, you accept our use of cookies.