الا ای شيخ جويای بکارت
به کار دختران ما چه کارت؟
تو فرمودی بکارت ها که پارهست
دقيقاً درصدش هفتاد و چارست
بنازم من چه آمار دقیقی!
یقین با شرکت گالوُپ رفیقی
شمارش را به آن شرکت سپردی؟
و يا خود رفتی از داخل شمردی؟
ببین آخوند ابله! خاک بر سر
نبینم زر زدی یکبار دیگر
نمیدانی نمیفهمی بکارت
نشان اختناق است و اسارت؟
شما که دختری را سن نه سال
به شوهر ميدهی از کرده خوشحال
چرا خواهی اگر شوهر نکرده
شود چل ساله، سالم مانده پرده؟
بکارت مال دوران های دور است
به زن های جوان تحميل زور است
بکارت مثل پوشاک و حجاب است
که وابسته به حق انتخاب است
ندارد ربط این امر خصوصی
به آخوند و شب عقد و عروسی
که گفته دختران دختر بمانند؟
به ناکامی و حرمان در بمانند؟
پسرها گر چنین آزاد هستند،
به هرجا میشود داماد هستند،
چرا پس دختران دربند باشند؟
ز حیث سکس ناخرسند باشند؟
اگر دختر شده بی پرده زاده
و یا در ورزشی از دست داده
و یا با یار کرده عشقبازی
نکن از بهر او پرونده سازی
تو خواهی با نخ و سوزن بدوزند؟
بدین چاره، به ریش تو بگوزند؟
نجابت، شيخ نادان، پرده ای نيست
به اينکه دادهای يا کردهای نيست
خودت شام زفاف ای شيخ بد ذات
بکارت داشتی ارواح بابات؟
کسی از بهر تو پرونده هم ساخت؟
و یا بر پشت و پیش ات کنتور انداخت؟
درِ کونِ شما کنتور اگر بود
سر یک هفته کنتور هم دمر بود
اگر يک روز باشی توی حوزه
بواسیر تو میچسبد به لوزه
امام ِ جمعه آ! قدری حيا کن
مزخرف های سابق را رها کن
مبر سر را درون بستر خلق
که بينی گوزشان را تا ته حلق
برو طوری بکن دائر دکان را
که بشناسی همه اجناس آن را
فوراگزامپل دکان بول و غايط
بخور آنقدر تا جانت درآيد